امیدوار: لزوم همیاری همه دستگاه ها برای آمایش آموزش عالی ، صنعت به بلوغ همکاری با دانشگاه نرسیده است
به گزارش وبلاگ راضانی، برای یک احتیاجسنجی دقیق احتیاج به همکاری با وزارت علوم، سازمان برنامه و بودجه، وزارت کشور و مجلس داریم. تا وقتی سیستم کارآموزی به شکل فعلی دنبال گردد، هیچ وقت شاهد برطرف احتیاج های کشور نخواهیم بود. به همین دلیل ...
اگر علاقمند به دریافت بهترین خدمات تحصیل در استرالیا هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم ویزای تحصیلی استرالیا، با دریافت مشاوره رایگان از مجربترین تیم مهاجرتی استرالیا، بهترین مسیر را به سوی دانشگاه های استرالیا انتخاب کنید.
به گزارش گروه دانشگاه خبرنگاران، محمدجواد سمیعی؛ احتیاج سنجی و جذب دانشجو؛ دو روی یک سکه ای هستند که راهکار اساسی رفع شدن احتیاجهای کشور است. وقتی توجهی به احتیاج سنجی نباشد همین شرایط به وجود می آید که تمرکز جذب دانشجو در رشته دامداری که باید در لرستان باشد، در کلانشهر هایی مثل تهران است و کشور پر می گردد از فارغ التحصیلان بی کاری که دست بر قضا توقعات بسیار بالایی هم دارند. احتیاجهای منطقه ای و دانشگاه های تخصصی برای رشته هایی که مورد احتیاج کشور است راهکار منطقی برای برون رفت از خلاء نیروی متخصص در بسیاری از نقاط کشور است؛ اما سوال اساسی اینجاست که آیا اصلا توجهی به احتیاجسنجی چه منطقه ای و چه در سطح کلان کشور می گردد یا نه؟ چه موانعی بر سر راه این اتفاق مهم قرار گرفته است؟ به همین دلیل و در ادامه پرونده آمایش آموزش عالی به سراغ دکتر حمید امیدوار استاد دانشگاه امیرکبیر رفتیم.
به نظر شما چه عواملی باید دست به دست هم بدهند تا یک احتیاج سنجی برای تزریق دانشجویان به خلاء ها موجود کشور صورت بگیرد؟
در بحث آمایش آموزش عالی هم در حوزه بهداشت و هم وزارت علوم، اواخر سال 94 سندی جامع مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شد که آن را هم دوستان ستاد نقشه جامع علمی کشور آماده نموده بودند. در این مصوبه دانشگاه ها را به 10 منطقه تقسیم نموده بودند و به نوعی در آن متناسب با نیا زهای هر منطقه دانشگاه مورد احتیاج تعریف شده بود. وزارت علوم هم یک پیش نویس اولیه طراحی نموده است که در چه مناطقی به چه علومی احتیاج داریم. یک بخشی از موضوع هم به دست وزارت کشور است که باید یک آمایش سرزمینی برای شناخت خلاء ها و ظرفیت های موجود درهر منطقه را شناسایی کند که در بعضی مناطق این اتفاق اتفاق افتاده است و اگر این دو بال و همچنین سازمان برنامه و بودجه که در هر استان اداره ای به همین منظور دارد، با یکدیگر هماهنگ شوند و تعامل سازنده داشته باشند بخش عظیمی از این مشکل رفع خواهد شد. در واقع باید یک مثلث متشکل از وزارت علوم، کشور و سازمان برنامه و بودجه شکل بگیرد تا مسائل حوزه آمایش آموزش عالی رفع گردد. هرچند مجلس نیز در این موضوع می تواند کارهای بسیار خوبی انجام دهد. مرکز پژوهش های مجلس می تواند با تنظیم مقرراتی به پیشرفت این موضوع یاری کند و این بدترین اتفاق ممکن است که ما هنوز هیچ چیزی جدی و کارآمدی روی میز نداریم که بخواهیم به آن استناد کنیم.
به طور مثال بنده خودم در فرانسه تحصیل نموده ام که نقطه سکونت ما، مرکز فراوری مواد شیمیایی بود و مناطق دیگر با توجه به ظرفیت هایشان مراکز دیگری با دانشگاه های خاص همان رشته و مورد احتیاج منطقه بود.
اگر احتیاج های منطقه ای شناسایی شد، آیا این فارغ التحصیلانی که از دانشگاه بیرون می آیند، توانایی پاسخگویی به احتیاج ها را دارند یا نه؟
اگر این دانشجویان از چنین کیفیتی برخوردار نبودند، این اندازه آمار پذیرش دانشجویان در خارج از کشور بالا نبود. پس کیفیت لازم را دارا هستند؛ اما ما نمی توانیم با برنامه ریزی درست و صحیح از ظرفیتی که آن ها دارند استفاده کنیم.
یکی از راهکارهای به کارگیری و البته توانمند سازی دانشجویان دوره های کارآموزی هستند که به نظر من به شدت نا کارآمد و به اصطلاح بی فایده هستند. در خارج از کشور دوره های کارآموزی به این شکل است که دانشجو موظف است به یکی از کشورهای خارجی دیگر برای کارآموزی برود که این دو مزیت دارد؛ نخست آشنایی با زبان خارجی و بعد آشنایی با ظرفیت های علمی و صنعتی کشورهای دیگر. ولی در ایران کارآموزان را به صورت یک مزاحمی می بینند که موجب اختلال در کار مهندسان هستند، فلذا یک اتاقی در اختیارشان قرار می دهند و می گویند که یک پژوهش انجام بده تا به این شکل سرش را گرم نمایند.با این اوصاف آن اهدافی که دوره های کار آموزی به دنبالشان ایجاد شدند عملا هیچ و پوچ می گردد. یک دیدگاه سنتی هم در سیستم آموزش عالی وجود دارد که تا یک نفر دوره های کارآموزی را نقد کند سریعا مقاومت می نمایند که نه! این دوره ها خوب هستند و نمی گردد آن ها را حذف کرد در حالی که نظر بنده بخش عظیمی از عدم پوشش احتیاج ها در کشور توسط دانشجویان، نبود یک احساس تکلیف از سوی صنعت برای رشد فنی و علمی دانشجویان است.
یک نکته دیگری به نظر من بسیار می تواند به عملکرد بهتر دانشجویان در کشور یاری کند، سطح بند دانشگاه هاست که وزارت علوم مقطعی به سمت آن حرکت کرد. که باید تکلیف در کشور معین گردد که یک دانشگاه مثلا مثل امیرکبیر که قبل از انقلاب به عنوان پلی تکنیک بود، وظیفه اش این است که مهندس به جامعه تحویل دهد و اگر می خواهید اقتصاد دان تربیت کنید به دانشگاه دیگری بروید.
پیشنهاد شما برای ارتقای سطح کیفی پرورش دانشجویان چیست؟
برای ارتقای سطح کیفی دانشگاه ها یک فرصت بسیار مناسبی که وجود داشت در دهه شصت و آن هم این بود که افراد موسس دانشگاه آزاد می آمدند تمرکزشان را روی پردیس های دانشگاه های دولتی می گذاشتند. اگر این اتفاق رخ می داد، آن پولی که از این پردیس ها در می آمد، بجای اینکه در دانشگاه آزاد خرج ساختمان های بلا استفاده و پروژه های بی فایده گردد، به دانشگاه دولتی تزریق می شد. این اتفاق هم موجب ارتقای امکانات و تجهیزات دانشگاه می شد و مهم ترین اتفاق این است که این دانشگاه ها با این پول می توانستند سهامدار کارخانه ها و شرکت های صنعتی عظیم شوند. اگر دانشگاه امیرکبیر سهامدار مپنا بود، هزار دانشجو هم سالانه برای کارآموزی به آنجا می فرستاد با خللی روبرو نمی شد. همچنین سودی که از آن کارخانه حاصل می شد دوباره به دانشگاه تزریق می شد و دیگر دانشگاه سربار دولت نمی شد.
یک نمونه پیروز که هم در شناخت ظرفیت ها و هم در توانمند سازی دانشجویان بسیار خوب دارد فعالیت می نماید دانشگاه های علوم پزشکی هستند،چرا؟ چون هم محل تحصیل و هم محل کار که همان بیمارستان است در یک جا قرار گرفته استپزشکی هستند، چرا؟ چون هم محل تحصیل و هم محل کار که همان بیمارستان است در یک جا قرار گرفته است. یعنی دانشگاه شهید بهشتی برای خودش یک بیمارستا دارد که دانشجو بعد از تحصیلات آکادمیک به صورت عملی کارورزی کند. و اینطور نیست که یک جوان 20 ساله برود جلوی یک کارخانه و با برخورد بد روبرو گردد.
یک نمونه پیروز که هم در شناخت ظرفیت ها و هم در توانمند سازی دانشجویان بسیار خوب دارد فعالیت می نماید دانشگاه های علوم پزشکی هستند،چرا؟ چون هم محل تحصیل و هم محل کار که همان بیمارستان است در یک جا قرار گرفته استپزشکی هستند، چرا؟ چون هم محل تحصیل و هم محل کار که همان بیمارستان است در یک جا قرار گرفته است. یعنی دانشگاه شهید بهشتی برای خودش یک بیمارستا دارد که دانشجو بعد از تحصیلات آکادمیک به صورت عملی کارورزی کند. و اینطور نیست که یک جوان 20 ساله برود جلوی یک کارخانه و با برخورد بد روبرو گردد.
یک سوالی هم همیشه پرسیده می گردد این است که مگر در دانشگاه های خارج از کشور چنین اتفاقی اتفاق افتاده است یا نه؟ در پاسخ باید بگویم که مگر کشورهای خارجی چنین شرایط دشواری از نظر تحریم ها را دارند؟ ما در یک شرایط پیچیده و خاص هستیم که باید سیستم خود را با این شرایط وفق دهیم .
به نظر شما نظام آموزش و پرورش تا چه میزانی در این موضوع نقش فعال دارد؟
به نظر بنده نظام آموزش و پرورش ما ایراد دارد و این بر کسی پوشیده نیست، فقط یک نمونه را عرض کنم که در خارج از کشور وقتی مدارس تعطیل می گردد همه ناراحت می شوند؛ اما در این کشور داستان کاملا متفاوت است. این مسائل فقط از محتوای آموزشی نیست و باید در ابعاد گوناگون مثل وضع معیشت معلمان و همچنین ارتقا سطح امکانات این مسائل رفع گردد. اگر شرایط مدار
راهکار اساسی برای اصلاح ساختار های آموزشی در تمامی ابعاد کم کردن بار دولت است. اگر اقتصاد درست شد ساختار هم درست می گردد
غیر دولتی را که تمام سودش به سازمان هایی که به آن ها وابسطه هستند و یا هیئت مدیره شان می رسد، کنترل گردد و بخش مهمی از آن پول به سیستم آموزش و پرورش داده گردد آن وقت است که می توان به اصلاح ساختار امیدوار بود. راهکار اساسی برای اصلاح ساختار های آموزشی در تمامی ابعاد کم کردن بار دولت است. اگر اقتصاد درست شد ساختار هم درست می گردد. به هرحال نقاط امیدوارنماینده ای نیز وجود دارد. مثلا در همین سیستم آموزشی ایران یک فردی به اسم مریم میرزاخانی تحصیل نموده و به یک پدیده تبدیل شده است.
چرا اساتید باید به فعالیت های میدانی بپردازند؛ در حالی که می توانند با چهارتا مقاله آی اس آی ارتقاء پیدا نمایند؟
یکسری وظایفی است که برای یک استاد دانشگاه تعریف شده است که در داخل باشیم و چه در خارج از کشور که باید به فعالیت های علمی مثل مقاله دادن بپردازد. یک تصور اشباهی وجود دارد که با اصلاح آیین نامه ارتقا اساتید و همچنین نمره کم دادن به فعالیت های علمی مثل مقالات آی اس آی، اساتید ما آغاز می نمایند به فعالیت های میدانی، در صورتی که صنعت باید اقبال داشته باشد به ارتباط با اساتید. متاسفانه صنایع ما به بلوغ همکاری با دانشگاه نرسیده است به شکلی که از دانشگاه توقع فراوری محصولی را دارد که مثلا شرکت زیمنس بعد از پنجاه سال آزمون و خطا به آن رسیده است. دانشگاه ما مثل یک نوزادی است که تازه در کوشش است را برود و نمی گردد توقع داشت که بایک دونده ای مثل شرکت های عظیم خارجی رقابت کند.
دانشگاه باید متوجه گردد که وظیفه دانشگاه فراوری نمونه تا تی آر ال4(سطح آمادگی فناوری) است که به هیچ درد صنعت نمی خورد و به اصطلاح یک نمونه آزمایشگاهی است. و برای رشد و ارتقاء باید یکسری موسسه باشند که دولت روی آن سوبسیت بدهد و یا شرکت آنقدر پول داشته باشد که هزینه اش راپرداخت کند. دولت توانش را ندارد و صنعت هم این کار را نمی نماید. متاسفانه صنعت تصور می نماید که استاد دانشگاه از تی آر ال 1 تا 7 را باید خودش طراحی کند که این شدنی نیست.
منبع: خبرگزاری دانشجو