تجربه معلمی در اجرا کمکم کرد

به گزارش وبلاگ راضانی، بابک افرا تا پیش از ماه رمضان سال جاری فقط با آهنگ های شاد و مثبتش شناخته می شد؛ آهنگ هایی مانند هیچی نمیشه که در فضای مجازی بسیار مورد توجه نهاده شد، تیتراژ مسابقه سیم آخر و... اما سال جاری او در یک حرکت غافلگیرکننده مجری برنامه باسابقه جشن رمضان در شبکه پنج شد.

تجربه معلمی در اجرا کمکم کرد

با ما همراه باشید و درباره وبلاگ سرگرمی و سفر بیشتر بدانید.

بابک افرا سال ها معلمی می کرد و برای دل خودش گیتار می زد و می خواند، تا این که دو سال پیش چند قطعه منتشر کرد و به یکباره بین مردم گل کرد. بعد از این اتفاق بود که قطعات افرا یکی پس از دیگری منتشر شد.

بعضی از این قطعات تیتراژ بودند و بعضی دیگر تک آهنگ هایی که با موضوع کرونا یا... منتشر شده اند.

همه این اتفاقات خیلی سریع و ناگهانی رقم خورد و خود بابک برنامه مدونی برایش نداشت. البته رفتن به سمت اجرای تلویزیونی هم برای او همین قدر ناگهانی بود. با افرا درباره این تجربه تازه صحبت کردیم. تجربه ای که در شبکه پنج سیما رقم خورد.

شبکه ای که بعد از محمدرضا علیزاده و رضا صادقی برای سومین بار جهت اجرای برنامه های ویژه اش روی یک خواننده جوان دست گذاشته و مثل دومرتبه قبل پیروز شده مخاطبان را جذب کند.

اجرای شما در برنامه جشن رمضان مورد توجه قرار گرفته و کیفیت قابل قبولی دارد. چطور شد که سراغ تجربه مجری گری رفتید؟

اطرافیانم خیلی برایشان جای تعجب بود که چرا می خواهم وارد کار اجرا شوم. البته برای خودم هم جای تعجب بود. (خنده) منتها من به پشتوانه تجربه معلمی ای که داشتم، سراغ این کار رفتم. معلم ها خیلی اهل صحبت کردن هستند و خصوصا اگر سابقه تدریس در کلاس های پرجمعیت را داشته باشند، از جمعیت و مخاطب داشتن هراسی ندارند. من این تجربه را دستمایه کارم کردم و گفتم بگذار تجربه کنم. چهار پنج شب اول خیلی اضطراب داشتم، چون صحنه، دوربین ها و ویژگی های اجرای زنده را نمی شناختم. ولی همه همکارانم خیلی یاری کردند و اصول کار را به من آموختند. کم کم فضا دستم آمد و فهمیدم که چه کار باید بکنم. واقعیت این است که کار خاصی هم نمی کنم و خودم هستم.

از بازخوردهایی که درباره اجرایتان گرفته اید راضی هستید؟

بله. حالا که در خاتمه کار هستیم، نظر دور و بری هایم که آدم های سختگیری هم هستند، این است که تو انگار سال هاست مجری بوده ای و ما احساس نمی کنیم با یک آدم تازه کار طرف هستیم. این نظر را از بعضی دوستانم که بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون هستند شنیده ام و این برایم خیلی ارزشمند است.

معمولا وقتی یک بازیگر یا خواننده مجری می گردد، تعدادی از مجریان صداوسیما از این اتفاق گله مند می شوند. به نظر شما آنها حق دارند از این موضوع ناراحت شوند؟

به نظرم اگر کسی که از حرفه دیگری آمده و مجری شده، آدمی است که کار ضعیفی ارائه می نماید، بله خب مجری ها حق دارند ناراحت شوند. درست مثل این است که یک مجری یا بازیگر بخواهد خوانندگی کند و خواننده ضعیفی باشد، ولی از رانت شهرت استفاده کند و خوانندگی اش را جا بیندازد. این نوعی تقلب است. صادقانه بگویم، من اگر در همان شب های اول بازخوردهای منفی می گرفتم، به این نتیجه می رسیدم که این کاره نیستم و از این کار کناره می گرفتم. این آمادگی را داشتم، چون تعارفی با خودم ندارم. اما خدا را شکر نظرات مثبتی گرفتم و خیلی ها گفتند می توانیم تو را به عنوان مجری بپذیریم. درباره موسیقی هم همین فکر را می کردم، گفتم یکی دو تا کار بدهم، اگر مردم خوششان نیامد دوباره به همان کار معلمی بر می گردم.

سابقه معلم بودن چطور توانسته در اجرا به شما یاری کند؟

من 15سال معلم فیزیک بودم و به عنوان استاد پروازی در شهرهای اصفهان، اهواز، شیراز و... هم درس می دادم. مثلا در اصفهان، کلاس 150نفری داشتم. شما در نظر بگیرید 150دانش آموز 17-18ساله، همه پرانرژی، دیوار راست را بالا می رفتند. (خنده) من باید هم این بچه ها را مدیریت می کردم، هم فیزیک درس می دادم و هم کلاس را با شوخی جذاب می کردم. مثلا یک جوک می گویی که خستگی بچه ها در برود، حالا 150نفر دارند می خندند! چطور می خواهی اینها را دوباره جمع کنی و درس بدهی؟ به نظرم این چیزی شبیه اجرای زنده است. الان که جلوی دوربین می ایستم، خودم را در همان فضا تصور می کنم و با خودم می گویم انگار بینندگان تلویزیون همان دانش آموزانم هستند.

شباهت دیگرش این است که اگر در گفت وگوی تلویزیونی بحث منحرف گردد، شما به دلیل تجربه معلمی این مهارت را دارید که بحث را به راستا درست برگردانید.

بله این هم هست. و این که معلم ها باید دایره واژگان وسیعی داشته باشند. چون سر کلاس انواع دانش آموز را داریم؛ از دانش آموز باهوش تا دانش آموز کم هوش. شما باید بتوانی یک مطلب را به زبان های مختلف بگویی که همه درس را یاد بگیرند. ضمن این که معلم باید حاضرجواب هم باشد و این هم در اجرای زنده به درد می خورد. البته به جز اینها، ویژگی ای که یک مجری باید داشته باشد، اطلاعات عمومی بالاست. از قضای روزگار، من آدم کنجکاوی هستم و زیاد می خوانم. مرتب روزنامه ها، مجلات و... را رصد می کنم و تلاشم این است در موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنم.

مهمانان برنامه جشن رمضان معمولا به کمیته امداد امام خمینی (ره) و سایر خیریه ها مرتبط هستند. پیش از این هم با این قشر برخورد داشته اید؟ تجربه گفت وگو با این افراد چطور است؟

نه، اولین بار بود با افرادی که به کمیته امداد متصل هستند، گفت وگو می کردم. من همواره فکر می کردم کمیته امداد اصلا چه کار می نماید؟ یک مقدار پول جمع می نماید و به احتیاجمندان می دهد، معلوم نیست دقیقا دارد چه کار می نماید. (خنده) این شب ها متوجه شدم کمیته امداد خیلی کارها دارد انجام می دهد و شاید اطلاع رسانی اش قوی نیست. ببینید یک وقت هست ما دلمان می سوزد، به یک نفر یاری می کنیم.

یک وقت هست داریم در سطح گسترده و راجع به جمعیت یک میلیونی صحبت می کنیم. این دیگر کاری نیست که ما بر اساس احساسات انسان محبت آمیز شخصی انجام دهیم. این حتما احتیاج به مدیریت و سازماندهی دارد و من متوجه شدم کمیته امداد این سازمان را دارد. به عنوان مثال سایت هایی دارد که من می توانم مثلا 50هزار تومان یاری کنم و به طور دقیق دنبال کنم که این پول کجا می رود و به دست چه کسی می رسد. در حالی که من اگر سر چهارراه 50هزار تومان به یک نفر بدهم، معلوم نیست این پول کجا می رود. ممکن است خرج مواد گردد. خلاصه تجربه ملاقات و آشنایی با خیرهایی که در همکاری با این نهاد هستند اتفاق مثبتی بود. حتی بعضی از خیرین جوانی که در حال حاضر با کمیته امداد امام خمینی(ره) در حال همکاری هستند، خودشان در گذشته نه چندان دور مددجو بودند اما به لطف خدا شرایطشان تغییر نموده و حالا خودشان نیز دست دیگران را می گیرند و یاری می نمایند.

اولین اجرای افرا برای خودش چقدر جذاب بوده؟

تازه از مجری گری خوشم آمده!

بابک افرا در کنار زینب پور ابراهیم نقش مجری برنامه جشن رمضان را برعهده دارد. در چنین شرایطی که یک هنرمند نقش مجری را برعهده می گیرد نحوه تعامل با مجری اصلی برنامه اهمیت بسیاری پیدا می نماید. از افرا در خصوص تجربه همکاری باپور ابراهیم پرسیدیم و او برایمان از چشم انداز حوزه اجرا صحبت کرد.

تعامل و تقسیم کار با زینب پورابراهیم چطور بود؟

صادقانه بگویم، پیش ایشان شاگردی می کنم. چون مجری حرفه ای هستند و این فن را تدریس می نمایند و سابقه کاری طولانی ای هم دارند. در لحظه تعامل واجرا شاید در ظاهر به نظر برسد که ما هر دو به شکل مجزا عمل می کنیم اما خودم می دانم که چه یاری های مهمی در لحظه به من می نمایند. در واقع خانم پورابراهیم خیلی جاها به داد من می رسند، چون یک قراری گذاشته ایم، وقتی صحبتم تمام می گردد، ایشان را نگاه می کنم و به یاریم می آیند و بحث را جمع می نمایند. خیلی از مواقع هم صحبت من را تکمیل می نمایند یا با اشاره ای نکته ای را به من منتقل می نمایند. خلاصه هوای من را دارند.

قصد دارید اجرا را ادامه دهید؟

بله، از مجری گری خوشم آمده. (خنده) چون مجری ها هر روز در تعامل با مخاطب هستند و از لحاظ های گوناگون منشأ اثر محسوب می شوند، مخصوصا که مدام با مخاطب صحبت می نمایند. پیغام های زیادی در فضای مجازی دریافت می کنم و تعامل خوبی برقرار می گردد که ارزشمند است. این منشأ اثر بودن در جامعه برای من مهم است. در موسیقی هم تنها هدفم این است که وقتی مردم آهنگ هایم را گوش می نمایند، حالشان خوب گردد و احساس مثبتی داشته باشند. در اجرا هم می توان به این هدف رسید. به همین دلیل احتمالا این کار را ادامه می دهم. از مدیران شبکه پنج هم تشکر می کنم این ریسک را کردند و آنتن زنده را در اختیارم قرار دادند. تیم برنامه جشن رمضان هم در اجرا به بنده بسیار یاری کرد. مخصوصا روزهای اول که بسیار استرس داشتم و نگران بازخورهای مختلف بودم اما به مرور بازخورهای مثبت بیشتر شد و من هم بیشتر از قبل در صندلی مجری ها جا افتادم.

محمد وفایی - روزنامه نگار/ ضمیمه قاب کوچک روزنامه خبرنگاران

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 8 تیر 1400 بروزرسانی: 8 تیر 1400 گردآورنده: mohsen-razani.ir شناسه مطلب: 509

به "تجربه معلمی در اجرا کمکم کرد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تجربه معلمی در اجرا کمکم کرد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید